۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

آزادی باهم خندیدن!


1- من هم مثل بسیاری از مردم جهان وبرای میهنم ایران؛ حکومتی لیبرال دموکراتیک آرزو دارم. لیکن تحقق بزودی آنرا نه مقدورمی دانم ونه حتی مفید. لذا دراکنون زمانه حرکت ایران بسوی لیبرالیسم وتبدیل شدن ازیک انقلاب دینی به یک حکومت عرفی را ایده آل ارزیابی می کنم.

2- چنین است که شده ام آن غریقی که بهر تخته پاره ای دست می انداخت بقصد نجات. زیرا که اطمینان دارم تا قبل از پذیرش منطق مادی وهزینه- فایدۀ فرهنگ مدرنیته(علم) ازسوی حاکمان هرکشوری؛ نه تنها رسیدن به زندگی (معیشت ورفاه وتوسعه وپیشرفت مادی ودنیوی) محال ممکن است بلکه حتی رسیدن به آرامش معنوی وروانی نیزناشدنی است- البته داریم راجع به انسان صحبت می کنیم والا گیاه وحیوان حکم خودشان رادارند-

3- پس اشخاص وکنشگران مختلف را می گذارم درقالب "ایران بسوی لیبرالیسم" وحاصل گفتارورفتار وکردارشان رانمره می دهم. وموضغ خودم را نسبت به آن شخص حقیقی یا حقوقی معین ومشخص می کنم. روزی برای پیروزی خاتمی روزها وشب ها تلاش می کنم- تا اینکه به جوانان لیبرال می گوید ولنگار- روزی دیگرخودم را سرباز امربروتسلیم رهبری موسوی درجنبش سبز می دانم – تااینکه چیزی نمی گوید که هیچ چیز نباشد-

4- وامروزکه محمود احمدی نژاد تنها فعال مایشاء صحنۀ قدرت وسیاست درایران است یاد نوشته وتحلیل ده ماه پیش خودم می افتم که بگویم دکتراحمدی نژادهم درقالب "ایران بسوی آزادیهای اجتماعی وسبک زندگی" می تواند یار ما باشد درمقابل دشمن اصلی(حاکمیت عریان دین برسیاست).

ازهمراهی خوانندگان موافق مقاله ام اینقدر خوشحال نمی شوم ونشدم، که ازناراحتی بغض آلود جوانانی که دلشان از خباثت ها وجنایت ها ودروغ های احمدی نژاد بتنگ آمده است؛ دل شکسته.- پس ازهمۀ آنان معذرت می خواهم. وخواهش می کنم سیاست را با احساس وعاطفه قرائت نکنند-

5- من چنان بردرستی نظرم در "پیشرفت وتوسعه وزندگی وسعادت درایران ازکانال آزادی های اجتماعی وهنری وورزشی وجشن وسروروفوتبال وموسیقی وسینما ومباح بودن هیجان درخیابان...می گذرد" مصر وپایبندم که اگر این تغییر پارادایم درنزد هرکدام ازحاکمان بالفعل بروز وظهورکند؛ دست افشان وپای کوبان به پای بوس ودست بوسش بروم واورا برصدر بنشانم.

واعتراف می کنم که من حتی از کودتای نظامیان عرفی درایران استقبال می کنم. وچه می گویم! که من حتی از کودتای رسمی وبراندازسپاه پاسداران مذهبی هم تصویر بهتری دارم از وضع بلاتکلیف فعلی ایران.

6- از آنجاییکه دین رسمی ومذهب غالب ایرانیان تحت عنوان "عمامه" تعریف ورسمیت یافته است؛ لذا من باوردارم که هرعمل وکردار وگفتاری که به عقب نشینی اختیاری یا عقب روی اجباری روحانیان رسمی دین ازحوزۀ قدرت سیاسی ایران بینجامد وبه دست هرشخص وگروهی و دانسته یا نادانسته اتفاق بیفتد امرمبارکی است وباید آنرا ارج نهاد وازعاملش حمایت کرد.

چرا که یقین دارم حتی حکومت دینی با کلاه نظامی وچکمه بوحشت ناکی وپایداری همین حکومت دینی با اتکاء به نعلین وعمامه نیست. علتش را مجدداً یادآوری می کنم: مردم باور می کنند که بگویی توی کاسکت وچکمۀ نظامی دین نیست. ولی همین مردم باور نمی کنند وقتی بگویی توی این عمامه ونعلین دین نیست.

7- یک نکته می ماند برای یادداشت بعد. چون که من خانواده وفرزند دارم وبه سنت های فرهنگ جامعه ام پایبندم ولذا قطعاً مبلغ وموافق عریانی جنسی نیستم. لذا باید بنویسم که منظورم از این آزادیهای لیبرال بویژه درمحدودۀ روابط دختران وپسران جوان چیست؛ تا نشوم مصداق ازقضا سرکنگبین صفرا فزود. یا...هو

بعدازتحریر:

ایسلند آتشفشان کرده. لندن آفتابی وبسیار دلپذیراست. فرداپنجشنبه است. به همه سلام می کنم.


۴ نظر:

ناشناس گفت...

دلقک گرامی ، ای ول داری، با این توضیح زیبا، نشاط آفرین و کمیابت ! مرسی .
لطفآ حواستان به گرد و غبار هم باشد، میگویند خیلی مضر است و سمی!
برزو

ناشناس گفت...

اگر اجازه بدهید من هم تحلیل و پیشگویی ام را اضافه کنم در ادامه ی :
۴ . آقای احمدینژاد در دیدارشان از قم و روحانیون توضیح روشنی دادند از آینده ی جمهوری اسلامی با مرکزیت اسلامی استان قم صحبت کردند. یعنی ایشان میخواهند روحانیت را تاج سر همه بکند پیش از نقل مکان فیزیکی ایشان به قم، ظاهرا آقای خامنه ای هم موافق و حتا شاید توصیه کننده ی این تغییر باشند.
روحانیت نظارت میکند بر روند اصلاح معایب حکومتی، و البته در حوزه ی کشوری، وتوصیه و گوشزد میکند و در ضمن محترم و محبوب همه میماند. بنده آقای خامنه ای را یکی از معممین فرهیخته ی ایران میدانم، و فکر میکنم که دامنه ی دانش ایشا ن بسی گسترده باشد! ما لایق تغییرات مثبت و مفید هستیم و با همفکری و همبستگی به ان میرسیم . حالا آن تغییر با روش الگوی ما هم اگر نبود، خب نباشد.
رمز موفقیت اما یافتن روش محتمل است در محیط قانونمندی و صلح آمیز به همان زبان محمد نوری زاد...

۸ . آگاهی گاها شادی آور هم هست البته...

نقص ندارد ، دوباره خوندم اش
برزو

sa8and asl گفت...

رفیق دلقک سیاست ساعت 8 شب 22 خرداد 1388 جای خودش را داد به ملت همان هنگام که صداوسیما بی پروا زیر نویس می رفت از قول سردار رادان که از فردا به شدت برخورد می شود با هرگونه تجمع بیش از چند نفر
و همانگونه که بشارت دادید تبدیل شدن رفیق دربندمان را به یک ملت ما هم هم صدا می گوئیم کافیست تنها و تنها فقط 24 ساعت سایه تفنگ و باتوم و اشک آور ووو نباشد بر سر این ملت
تا ایران هم آتشفشانی شود فورانی تر از ایسلند.
شب خوش و خوش شانسی

ناشناس گفت...

همه آزادی های اندکی که در طول دوران خاتمی به دست آورده بودیم یک شبه ازمون گرفتند که هیچ، با زور سر نیزه رسیدیم به همان دوران اعدام و زندان اول انقلاب. یک شبه همه تلاش سی ساله را باد برد و شما می گویی ...
چه عرض کنم، شاید عقل من قد نمی دهد.